نقدی بر تفسیر و مفسران 2

سرآغاز



تابستان سال 1375 بود. مطالعة نشريّات مختلف در زمينة تفسير و ترجمه و علوم قرآني، [اعمّ از كتاب، روزنامه، جزوه، مقاله، پايان‌نامه]، و توجه به تبليغات روز افزون قرآني، و تشكيل جلسات فراوان تفسير و مفاهيم، و كلاس‌هاي آموزش قرآن، و مسابقات قرائت و حفظ كلام الهي، و پس از چندي، مراجعه به سايتهاي اينترنتي و نرم‌افزارهاي قرآني، اين پرسشهارا در ذهنم ايجاد كرد كه:
اين همه تبليغات و سرمايه‌گذاريهاي كلان در رابطه با قرآن، براي چيست؟!
چرا همة اقشار جامعه، بي‌درنگ، سرگرم برنامه‌هاي قرآني شده، و به سمت و سوي قرآن روي آورده‌اند؟!
چه سياست و هدفي در پيش است، كه براي پيشبرد آن، نيروي انساني عظيمي به كار گرفته شده، و بخش قابل توجّهي از بودجة كشور، براي فعاليّتهاي قرآني هزينه مي‌شود؟!
چرا كساني در زمرة فعالان قرآني به حساب آمده‌اند كه از اسلام جز اسمي، و از قرآن جز خطّي نمي‌شناسند؟!
چرا تا پيش از اين، مسابقات قرآني، تنها در حفظ و قرائت قرآن خلاصه مي‌شد، ولي امروز مسابقات تفسير و مفاهيم نيز ضميمه شده است؟!
قرآن تنها چرا؟!
چرا...؟ و چرا...؟ و چرا... ؟

 

بي مجوّز چرا؟!

در جامعه نظر افكندم، ديدم: آموزش فنوني چون موسيقي و تآتر و عكّاسي و آرايشگري و... ، نيازمند مجوّز رسمي از وازارتخانه يا ادارة متبوع است. و تأسيس يك واحد صنفي، نيازمند جواز كسب از مراجع ذيصلاح است. و برپايي يك مهد كودك، نيازمند مديري كارشناس در علوم تربيتي و روانشناسي است. ولي، براي آموزش قرآن و تفسير و علوم قرآني، به هيچ مجوّزي از سوي هيچ مرجعي نياز نيست! چرا؟! چرا هيچ مرجع شناخته شده‌اي براي ارائة مجوّز تدريس علوم قرآني، وجود ندارد؟
با وجود چنين وضعيّتي در جامعه، ديدم كه:
هر قشري خود را مجاز مي‌داند تا در جلسات خصوصي و عمومي، و يا در كلاس درس و... ، آراء و اوهام خود را به كتاب خدا نسبت دهد.
هر سياستمداري مي‌تواند اهداف خود را برگرفته از آيات قرآن بداند.
هرگروه و سازماني با هر عقيده و مسلكي مي‌تواند باورهاي خود را به كتاب خدا منسوب نمايد.
هر نوجوان و جواني، هر زن و مردي، هر استاد و شاگردي، هر كارگر و كارمندي، و هر راننده و كاسبي مي‌تواند بدون هيچ ترس و واهمه‌اي، در جايگاه پيشوايان معصوم عليهم السلام قرار بگيرد و با اطمينان كامل به تفسير و تبيين قرآن بپردازد. زيرا در دوران تحصيل، همگان ياد گرفته‌اند كه تنها با عمل به قرآن است كه مي‌توانند رستگار شوند. و در كلاسهاي آموزش علوم قرآني، ياد گرفته‌اند كه قرآن به حدّي سهل است كه همه مي‌توانند آن را بفهمند و تفسيرش كنند، و نياز به دانش خاصّي هم ندارد. و در صورت بروز خطاها و اختلاف نظرهاي فراوان، به راحتي مي‌توانند بگويند: «اين يك قرائت تازه از دين، و يك برداشت جديد از كلام خداست!». و بديهي است كه قرائت و برداشت از قرآن هم انحصاري نيست!!
در بين ساده دلان و ساده‌انديشان گذري كردم و ديدم، هركس به زباني سخن از مدح اين حركت قرآني دارد. و بالأخره، ديدم كه همه‌جا بحث از قرآن است. راديوي قرآن، تلويزيون قرآن، سايتهاي قرآني، نشريّات قرآني! و... .

 

عصر بازگشت از عترت:

و آنگاه كه با شعارهاي تبليغاتي رسانه‌اي: «عصر ما عصر بازگشت به قرآن است»، «قرآن ما را بس است»، «قرآن نيازي به مفسّر و مبيّن ندارد و خودش مفسّر خويش است»، «اگر به قرآن عمل كنيم رستگاريم»، «قرآن تنها نسخة شفابخش است»، و... روبرو شدم، ناباورانه پذيرفتم كه: جامعة ما نيز با دسيسه‌هاي پرچمداران گمراهي و ضلالت، در دام كساني افتاده است كه در حضور پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله، پردة نفاق را از چهره به سويي افكنده، و با بي شرمي و گستاخي تمام، كفر نهفتة خود را آشكار كرده و پس از نسبت هذيان به اشرف كائنات و پيامبر رحمت كه جز به وحي سخن نمي‌گويد، گفتند: «حسبنا كتاب الله ـ كتاب خدا مارا بس است». و مقصودشان اين بود كه:
"قرآن صامت را قبول داريم؛ زيرا مي‌توانيم مفسّر و توجيه‌گر و سخنگويش خودِ ما باشيم، و به راحتي بر اساس آراي خود، و در جهت پيشبرد مقاصدمان، آن را به خدمت بگيريم. كه در اين صورت، قرآن تسليم ما خواهد بود نه ما تسليم قرآن. ولي قرآن ناطق زندة غير قابل توجيه و تفسير را نمي‌پذيريم، زيرا با دانش بي‌كران آنان، جولانگاهي براي ما باقي نمي‌ماند، چون در آن صورت بايد تسليم بي چون و چراي عترت پيامبر شويم".
با ديدن اين حركت وسيع، ذهنم مدام درگير پرسش و پاسخ، و كنش و واكنش بود. لذا از خود پرسيدم:
اين حركت، در اين برهه از زمان، غفلت است يا دسيسه؟
اين برنامه‌ها در راستاي خدمت به دين است يا به هدف ضربه زدن به اساس دين؟
اين خيزش، با چنين سبكي كه انجام مي‌شود، چه هدفي را دنبال مي‌كند؟
با وجود زمينة تشيّع در جامعة ما، و با وجود پايبندي و ارادت مردم به ساحت مقدّس پيامبر و عترت پاك او عليهم السلام، اگر دشمن بخواهد آنان را بفريبد و از مذهبشان بيگانه سازد، آيا راهي بهتر از «ترويج قرآن بدون عترت» مي‌يابد؟ و ترويج قرآن بدون عترت يعني ترويج اسلام منهاي امام معصوم. همان اصل باطل و ناحقّي كه منافقان و مشركان، در طول تاريخ به آن تكيه كرده‌اند و براي رواج آن، چه خونها كه نريختند!
مگر زمينه‌ساز حكومت بني‌اميّه و بني‌عبّاس، چيزي غير از شعار «حسبنا كتاب الله» بود؟
مگر براي پيكار با قرآن مجسّم و كلام‌الله ناطق، امير مؤمنان عليّ‌بن ابيطالب عليه السلام، حربه‌اي برنده‌تر از «حسبنا كتاب الله» به‌كار گرفته شد؟
مگر از آغاز اسلام تا كنون، جلاّدان و سفّاكان تاريخ، با شعار «لاحكم الاّ لله ـ حكم و فرمان تنها از آن خداست» جنايت را به بالاترين حدّ خود نرساندند؟
مگر مفتيان و مولويهاي درباري، با تكيه بر آيات قرآني توجيه‌گر نظامهاي كفر و شرك نبودند؟
مگر سپاه معاويه حربه‌اي كارسازتر از قرآن بر سر نيزه داشت؟
و مگر حاكمان بيشتر كشورهاي اسلامي، از اسلام چيزي جز قرآن آنهم با تفسيري كه خود ارائه مي‌دهند، در دست دارند؟
هرگز فراموش نكنيم كه غاصبان ولايت علوي، همگي مسلمان، و از گروه مهاجر و انصار بودند نه از يهود و نصاري. آنان به ظاهر، نماز مي‌خواندند، قرآن تلاوت مي‌كردند، زكات مي‌دادند، حج مي‌گزاردند، و خود را مناديان اسلام قلمداد مي‌كردند. و سپاهيان جمل و صفّين و نهروان نيز آثار سجده بر پيشاني داشتند. و... .
آري! جنجالهايي كه در جامعة شيعي با آن روبرو شدم، مرا به انديشه واداشت، و به ياد همان شعارهاي شرك و نفاقي انداخت كه پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله بر زبان بيشتر مسلمانان جاري شد. آنچه در اين جنجالها مي‌شنيدم و مي‌خواندم، با آموخته‌ها و باورهايي كه از بركت آموزشهاي پيشوايان معصوم عليهم السلام، داشتم، بسيار دور از هم، بي‌ارتباط و يا نقيض يكديگر بودند.

 

آموخته‌هاي من:

اصول آموخته‌هايي كه مرا به واكنش در مقابل شيوة رايج واداشت را مي‌توان در سه موضوع عمدة زير خلاصه كرد:
* دلالت حديث ثقلين، و باورم با استعانت از اين حديث.
* هلاكتم، در صورت رجوع به قرآن صامت.
* نجاتم در صورت رجوع به قرآن ناطق.
خلاصة آنچه از اين سه اصل، برايم تحقق يافته، چنين است:

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نگارش در تاريخ دو شنبه 14 فروردين 1391برچسب:, توسط پوریا |

اسلایدر